1 آن کوه گذار آهوی دشت نورد اندر تگ گرم شد به تگ بهر تو سرد
2 تیری که همیشه جگر شیران خورد آلوده به آهویی چرا باید کرد
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت
1 شد مشک شب چو عنبر اشهب شد در شبه عقیق مرکب
2 زان بیم کافتاب زند تیغ لرزان شده ز گردون کوکب