1 صبح است ز خرمی جهان میخندد هر قطره به بحر بیکران میخندد
2 بو در گل و نشئه در می و می در جام از شوق، زمین و آسمان میخندد
1 دل در همه حال تکیهگاه است مرا در ملک وجود پادشاه است مرا
2 از فتنهٔ عقل چون به جان میآیم ممنون دلم خدا گواه است مرا
1 در باغ جهان تو هم گل زیبایی بویا و دلانگیز و چمنآرایی
2 عمریست که گلهای دگر میخندند این غنچهٔ تر چرا تو لب نگشایی
1 شب است ساقی! ساغرت کو؟ فروغ ماه و نور اخترت کو؟
2 ز دور آید صدای مرغ شبگیر نوا و نغمهٔ جانپرورت کو؟