صبح است و بهار است و گل و از نشاط اصفهانی غزل 29

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

صبح است و بهار است و گل و نقل و نبید است

1 صبح است و بهار است و گل و نقل و نبید است ساقی قد و شاهد می و نی ناله کشیدست

2 صبح از طرف مشرق و سرو از کنف جوی وان سبزه ی خط زان لب دلجوی دمیدست

3 زاغ از قبل شاخ خزید ست بکنجی وان خال سیه نیز برخ گوشه گزیدست

4 بر روی تو گل دیده و در کوی تو گلبن کاین دست بسر بر زده آن جامه دریدست

5 ما را طمعی هست ولی زان لب شیرین حلوا بکسی ده که محبت نچشیدست

6 گل بر سر آن زن که بگلزار محبت خاریش بپا از غم یاری نخلیدست

7 تشریف سرم پای تو بس خلعت دیبا زیبا بود آنرا که گریبان ندریدست

8 غافل گذرد عمر نشاط از تو و روزی این رشته ببینی که بنا گاه بریدست

9 زنهار بغفلت مبر ایام که نا گاه تا در نگری زین قفس این مرغ پریدست

عکس نوشته
کامنت
comment