-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح است و از خمار شبم مانده تلخکام هات الصبوح صبحک الله یا غلام
2 در بزم تو به دور پیاپی چه حاجت است یک جام نیم خور تو باشد مرا تمام
3 خام است هرکه پخت خیال وجود غیر خوشوقت پخته ای که برست از خیال خام
4 زاهد گرفت سبحه به کف صید عام را از مهره کرد دانه و از رشته ساخت دام
5 مشهور شهر شد به کمال ورع ولی آن را که رد خاص چه سود از قبول عام
6 شیخی چو جام نیست مریدان عشق را خوش آنکه داد دست ارادت به شیخ جام
7 جامی ز شیخ جام طلب کن دوام فیض کز فیض اوست عشرت میخوارگان مدام