- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم که تاج سر چرخ خاک پای من است چو ذره رقص کنان مهر در هوای من است
2 قطار روز و شب افتاده سایه و نوری ز اوج کنگره کاخ کبریای من است
3 به آفتاب کجا سر درآورم که چو او هزار خشت زر افتاده در فضای من است
4 ز ماه کاسه به کف هر شب از شهاب عصا فلک طواف کنان گرد در گدای من است
5 نه شب به ماه بود حاجت و نه روز به مهر چنین که روی زمین روشن از ضیای من است
6 ز یمن بزم شه و ساقیان حور نژاد حریم روضه رضوان حرمسرای من است
7 کند نزول ز من هر زمان به جای دگر چه لطف ها که ز هر منزلش به جای من است