منم و چشم رمد دیده و نور خورشید از قاسم انوار غزل 339

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

منم و چشم رمد دیده و نور خورشید

1 منم و چشم رمد دیده و نور خورشید بتور روشن،بهمه حال، مرا چشم امید

2 روی زیبای تو فرخنده و رخشان دیدم بی نصیبست ازین عین عیان چشم سفید

3 سر ما خاک ره درد کشان خواهد بود واعظ، افسانه مفرما، که نمانی جاوید

4 قدح باده بدست آر،اگر دست دهد خوشتر از تخت فریدون و زتاج جمشید

5 تا بکی در هوس قصر معلا بودن؟ قصر جان را تو بدست آرو مجو قصر مشید

6 راه را اهل طریقت بمشقت رفتند تو فراغت بنشسته بمیان گل و بید

7 گشت هجران تو بر خاطر قاسم ممدود این چنین قصه ممدود بعالم که شنید؟

عکس نوشته
کامنت
comment