- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این منم باز که روی چو مهت می بینم هر دم از پسته شور تو شکر می چینم
2 این که باز از تو رسیدم من دلخسته بکام گر نه خوابیست ز هی بخت که من میبینم
3 در شکر خنده چو آن رسته دندان ترا بینم از چشم گهربار فتد پر و نیم
4 هرچه خواهی تو بجای من دلخسته رواست از تو نفرین به از آن کزد گری تحسینم
5 گر چه شد ز آتش عشقت دل من نرم چو موم لیک هرگز بجز از نقش رخت نگزینم
6 بده ایخسرو خوبان ز لبت کام دلم که چو فرهاد ستمکش ز غم شیرینم
7 رحم کن بر دلم ایجان و جهان ابن یمین که چنین عاجز و درمانده و بس مسکینم
8 که اگر حکم کنی از سر جان برخیزم ور نشانیم بر آتش بوفا بنشینم