- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آنکه شمع خلوتم آن سروناز بود وز هر که بود غیر منش احتراز بود
2 سرگرم ناز او همه شب با من وز شوق تا صبح کار من همه عجز و نیاز بود
3 زینسان ز عشق خار نبودم که در برش عشاق را بر اهل هوس امتیاز بود
4 از مهر بود خصم کش و بوالهوس گداز وز لطف دوستپرور و عاشقنواز بود
5 فارغ ز منت می و ساغر به بزم شوق من از نیاز سرخوش و آن مست ناز بود
6 دایم چراغ خلوت من بود همچو شمع وز رشگ غیر را همه سوز و گداز بود
7 مشتاق رو کنون و به بیچارگی بساز رفت آنزمان که یار ترا چارهساز بود