- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دلم روی چو ماهت را بدید از دست رفت زلف مشکینش دل مسکین ما بشکست رفت
2 تا کمانداران ابرویش دل از دستم ببرد چاره ای دیگر ندارم چونکه تیر از شست رفت
3 زینهار ای دل ز تیر چشم مستش گوشه گیر هر که هشیارست می دانم ز پیش مست رفت
4 گرچه من از عهده عشقش نمی آیم برون آن نگار شوخ دیده عهد با ما بست رفت
5 گفتمش دستم شبی از وصل جان پرور بگیر داد او انتظارم تا نگار از دست رفت