- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن منتظر گدازی چشم سیاه او جانیست در تن نگه گاهگاه او
2 خوش کامرانیست در اثنای قهر و خشم دیدن به دست میل عنان نگاه او
3 در عین بسملم در انکار اگر زند من با سر بریده شوم خود گواه او
4 هست از سر بریده او یک رهم امید جنبیدن لبی که شود عذرخواه او
5 آن رتبه کو که بیحرکت سازم از دعا دست فرشتهای که نویسد گناه او
6 الماس ریزه ریخته در چشم غیرتم هر برگ گل که ریخته در خوابگاه او
7 او گرد غم فشانده ز حرمان به روی من من خاک کوچه رفته ز مژگان ز راه او
8 زلفش سپاه خسرو حسنست وین عجب کاسباب قوت است شکست سپاه او
9 منشین ز سوز محتشم ایمن که بر فلک داغیست هر ستارهای از دود آه او