آن منتظر گدازی چشم سیاه از محتشم کاشانی غزل 511

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

آن منتظر گدازی چشم سیاه او

1 آن منتظر گدازی چشم سیاه او جانیست در تن نگه گاه‌گاه او

2 خوش کامرانیست در اثنای قهر و خشم دیدن به دست میل عنان نگاه او

3 در عین بسملم در انکار اگر زند من با سر بریده شوم خود گواه او

4 هست از سر بریده او یک رهم امید جنبیدن لبی که شود عذرخواه او

5 آن رتبه کو که بی‌حرکت سازم از دعا دست فرشته‌ای که نویسد گناه او

6 الماس ریزه ریخته در چشم غیرتم هر برگ گل که ریخته در خوابگاه او

7 او گرد غم فشانده ز حرمان به روی من من خاک کوچه رفته ز مژگان ز راه او

8 زلفش سپاه خسرو حسنست وین عجب کاسباب قوت است شکست سپاه او

9 منشین ز سوز محتشم ایمن که بر فلک داغیست هر ستاره‌ای از دود آه او

عکس نوشته
کامنت
comment