- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا حلقهٔ زنجیر دل آن زلف دراز است درهای جنون بر من سودازده باز است
2 شور دل فرهاد شکر خندهٔ شیرین تاج سر محمود و کف پای ایاز است
3 چشمی که تویی شاهد او محو تماشا جایی که تویی قبلهٔ او گرم نماز است
4 زان عمر من و زلف تو کوتاه و بلند است زیرا که به هر ورطه نشیب است و فراز است
5 صیدی که به چنگ تو نیفتاد چه داند حال دل آن صعوه که در چنگل باز است
6 گر خشم کند لعبت منظور وگر ناز صاحب نظر آن است که در عین نیاز است
7 سوز دل عشاق ز پروانه بپرسید کز شمع فروزنده مهیای گداز است
8 تشویش جزا با همه تقصیر نداریم چون خواجهٔ بخشندهٔ ما بندهنواز است
9 نازنده درآمد ز در آن شوخ فروغی هنگام نیاز من و هنگامهٔ ناز است