- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ره بیابانست و شب تاریک و پایم در گلست عشق و بیماری و غربت مشکل اندر مشکلست
2 این چنین ره را بدشواری توان رفتن، مرا همرهم عمرست و عمر نازنین مستعجلست
3 سخت حیرانست و سرگردان ولی دارد امید دل بدان لطفی که ذرات جهان را شاملست
4 زاهدان گر قصه های عشق را منکر شوند آشنا داند که ما را این سخن با قابلست
5 صوفی خلوت نشین را کز محبت دل تهیست گر بصورت می نماید حق، بمعنی باطلست
6 ناصح از درد دل ما کی خبر دارد؟ که ما در میان موج دریاییم و او بر ساحلست
7 گفتمش: جان و دل و دین باختم در راه تو در تبسم گفت: قاسم، صبر کن، کار دلست