1 در باغم و دل شکارگاه شیراست نگشوده نظر دل از تماشا سیر است
2 چون دیده گشایم که چمن بیگانه ست چون سینه گشایم که هوا شمشیر است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 صد قول به یک زمزمه طی می کنم امشب مستی نه به اندازه ی می می کنم امشب
2 مجنون ترا قبله اجابت ز دعا بود هنگام دعا روی به حی می کنم امشب
1 نی مهر دوست دارم ، نی کین دشمنان را یک طور دوست دارم بی مهر و مهربان را
2 غم می کشد عنانم من هم شتاب دارم از هم دعا بگویند یاران شادمان را
1 غمگساری در لباس دشمنی محبوبی است خشم و ناز آرایش بیرون و بزم خوبی است
2 گر به سختی درد من ظاهر شود کاین اضطراب هم ترازوی متاع طاقت ایوبی است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به