1 در گلشن دهر تا خزان است و بهار افتد به بدان، بیشتر از نیکان کار
2 هرچند چمن برای گل ساختهاند یک هفتهاش از گل است و باقی از خار
1 شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیست خون جگر به جای میام در ایاغ نیست
2 شکر خیال روی تو گویم، که کلبهام شب زیر بار منت شمع و چراغ نیست
1 وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است فایده انتظار، ترک تمنا بس است
2 مرغ گرفتار را، حوصله باغ نیست برگ گلی در قفس، بهر تماشا بس است
1 بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا که روز هجر تو باشد شب رحیل مرا
2 ز ناوکت به دلم زخم دیگران به شد پر خدنگ تو شد بال جبرئیل مرا