- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به باغم بی رخت تسکین محال است تماشای گل و نسرین محال است
2 چو گل پنهان شود در پرده ناز قرار از بلبل مسکین محال است
3 به ترک دوست فرماید خرد لیک ز عشق این حکم را تمکین محال است
4 ز دیدار تو زاهد را چه بهره خدابینی ازان خود بین محال است
5 ز بس مهرت به دلها جای کرده ست ز تو در دل کسی را کین محال است
6 رخت را هر که دید آیینه سان گفت که معشوقی بدین آیین محال است
7 به عالم چون تو معشوقی و جامی نبازد عشق با او این محال است