- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بستهٔ خود کرده دل خلق به ناموس ز اندیشه تو را رفته به هر جانب جاسوس
2 اثبات یقین تو به معقول چه سود است، چون نیست یقین نفی گمان تو به محسوس؟
3 تا چند سخن گوئی از حق و حقیقت؟ آب حیوان جوئی در چشمهٔ مطموس!
4 گر رای تو کفر است مکن پیدا ایمان ور جای تو دیر است مزن پنهان ناقوس
5 ای آنکه همه زرقی در فعل چو روباه، وی آنکه همه رنگی در وصف چو طاووس
6 تا کی روی آخر ز پی حج به زیارت از طوس سوی مکه، وز مکه سوی طوس؟
7 چون نیست ز کان علت مقصود، پس ای دوست چه مکه و چه کعبه و چه طوس و چه طرطوس