از کوی زهد ساحت میخانه خوشتر است از جامی غزل 181

از کوی زهد ساحت میخانه خوشتر است

1 از کوی زهد ساحت میخانه خوشتر است وز ورد صبح نعره مستانه خوشتر است

2 یک دانه نقل از کف رندان درد نوش در دست ما ز سبحه صد دانه خوشتر است

3 پیمان زهد اگر شکند محتسب به می پیش من از شکستن پیمانه خوشتر است

4 تا کی میان انجمن افشای سر عشق این گفت و گو به گوشه کاشانه خوشتر است

5 دیوانه ای چه خوش سخنی گفت کز غمش دیوانه شو که عشق ز دیوانه خوشتر است

6 بیگانه وار آیم ازین پس به کوی تو کز آشنا به پیش تو بیگانه خوشتر است

7 جامی غمت به سینه صد چاک خود نهفت یعنی مقام گنج به ویرانه خوشتر است

عکس نوشته
کامنت
comment