- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتن از بهر کار در کار است ورنه اینجا چه جای گفتار است
2 مهر مجنون و گرمی فرهاد تا قیامت کنند مردم یاد
3 ذکر لیلی و قصه شیرین بهر آن است چون شکر شیرین
4 که به شهوت نظر نیالودند نیک نفسان پاک رو بودند
5 غرض از مهرشان نبد خامی بهره هر دو شد نکونامی
6 مهر محمود با جمال ایاز گشت مشهور روزگار دراز
7 دید بسیار دیدهٔ ایام میل شاهان به رنگ و بوی غلام
8 حال ایشان کسی نیارد یارد باد میدان هوای تن را باد
9 فوق محمود بود روحانی ماند باقی چو جسم شد فانی
10 نیک نامی و ذکر باقی خواه کافرین باد بر دل آگاه
11 بشنو از پیر کار دیده سخن دل در گل فتاده را برکن
12 مدد از صحبت لطیفی جوی کآب حیوان رود و راه در جوی
13 نرم خویی و گرم گفتاری دانش بی غبار پنداری
14 قدمش بند بسته بگشاده کرمش آرزوی جان داده
15 همچو خورشید ذات او روشن نه چو ابر سیاه تر دامن
16 جانش ایمان و علم پرورده عشقش از جان و تن برآورده
17 این هنرها اگر نیاید جمع مکن از جست و جوی دل را منع
18 پیش هر کس که این هنریابی نیستی کن مگر که دریابی