خوش آن محفل که از می گر سرایم از عرفی شیرازی غزل 166

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

خوش آن محفل که از می گر سرایم رو بسوزاند

1 خوش آن محفل که از می گر سرایم رو بسوزاند به هر جانب که غلتم داغ در پهلو بسوزاند

2 میا در باغ ما رضوان که نخل آرای این گلشن به هر جانب که رو آرد، نسیمش رو بسوزاند

3 لبم گر با ترنم آشنا گردد در این معنی صد آتش خانه از یک نعره ی یا هو بسوزاند

4 ز بهر عافیت زانو نرنجانی که از گرمی سر شوریده ی من عشق را زانو بسوزاند

5 اگر یک دم نفس در دل نگهدارم، ز هر مویم جهد برقی که چندین خانه از هر سو بسوزاند

6 چنان با نیک و بد عرفی، به سر بر کز پس مردن مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند

عکس نوشته
کامنت
comment