-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آن که وقت گل لب جویی گرفته است در پای سرو دست سبویی گرفته است
2 جعد بنفشه را که چمن مشکبوی ازوست بر بوی زلف غالیه بویی گرفته است
3 از جنگ و آشتی کسان می رمد دلم تا خو به مهر عربده جویی گرفته است
4 کس راه عندلیب نزد در حریم باغ جز گل که از تو رنگی و بویی گرفته است
5 چون تابم از تو روی که بر من بلای عشق راه خلاصی از همه سویی گرفته است
6 جان را خجسته باد به شهر عدم سفر جان را خجسته باد به شهر عدم سفر
7 جامی چه مرد گوشه عزلت چنین که باز از دست داده دل سر کویی گرفته است