خوش دولتی است عشقت تا در از سلمان ساوجی غزل 161

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

خوش دولتی است عشقت تا در سر که باشد

1 خوش دولتی است عشقت تا در سر که باشد پیدا بود کزین می در ساغر که باشد

2 هر عاشقی ندارد بر چهره داغ دردت آن سکه مبارک تا بر زر که باشد

3 هر چشم و سر نباشد در خورد خاک پایت تا سرمه که گردد، تا افسر که باشد؟

4 هر دل که دید چشمت، آورد در کمندش ترکی چنین دلاور،در لشکر که باشد؟

5 گفتی که گر بیفتی من یاور تو باشم خوش وعده‌ای است لیکن این باور که باشد؟

6 ای آفتاب خوبی در سایه دو زلفت آن سایه همایون تا بر سر که باشد؟

7 تا دلبر منی تو، دل نیست در بر من در عهد چون تو دلبر، خود دل بر که باشد؟

8 حالی غریب دارم، شرح و حکایت آن در نامه که گنجد؟ در دفتر که باشد؟

9 گفتی که بر در من، منشین ز جوع سلمان چون با در تو گردند، او با در که باشد؟

عکس نوشته
کامنت
comment