در چمن تا قد آن سرو از جهان ملک خاتون غزل 1129

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

در چمن تا قد آن سرو روانست روان

1 در چمن تا قد آن سرو روانست روان خونم از دیده غمدیده روانست روان

2 گرچه آید سوی ما هم به نثار قدمش پیش او جان و تن و روح روانست روان

3 گر دل و جان و تن و روح نباشد درخور نقد این جمله بگوئیم روانست روان

4 زندگی بی تو نخواهیم که این جان عزیز در تنم بی رخ تو بار گرانست گران

5 بودم اندیشه که او ترک جفا خواهد کرد آن جفاپیشه چو دیدیم همانست همان

6 میل او جمله سوی ما به جفا بود و ستم گرچه کردیم وفا باز برآنست بر آن

7 میل ما گرچه نداری نکنم قطع طمع زآنکه در باغ جهان سرو چمانست چمان

8 غایب از چشم من دلشده زنهار مشو که تو جانی و جهان زنده به جانست به جان

9 دل و جان دادم و مهرت بخریدم آخر سر به سر سود من خسته زیانست زیان

10 گرچه از کار جهان چشم وفا نتوان داشت در جهان یار وفادار جهانست جهان

عکس نوشته
کامنت
comment