- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در چمن تا قد آن سرو روانست روان خونم از دیده غمدیده روانست روان
2 گرچه آید سوی ما هم به نثار قدمش پیش او جان و تن و روح روانست روان
3 گر دل و جان و تن و روح نباشد درخور نقد این جمله بگوئیم روانست روان
4 زندگی بی تو نخواهیم که این جان عزیز در تنم بی رخ تو بار گرانست گران
5 بودم اندیشه که او ترک جفا خواهد کرد آن جفاپیشه چو دیدیم همانست همان
6 میل او جمله سوی ما به جفا بود و ستم گرچه کردیم وفا باز برآنست بر آن
7 میل ما گرچه نداری نکنم قطع طمع زآنکه در باغ جهان سرو چمانست چمان
8 غایب از چشم من دلشده زنهار مشو که تو جانی و جهان زنده به جانست به جان
9 دل و جان دادم و مهرت بخریدم آخر سر به سر سود من خسته زیانست زیان
10 گرچه از کار جهان چشم وفا نتوان داشت در جهان یار وفادار جهانست جهان