بس که مجنون الفتی با مردم از محتشم کاشانی غزل 122

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت

1 بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت از جدائی مر دو دست از دامن صحرا نداشت

2 حسن لیلی جلوه گر در چشم مجنون بود و بس ظن مردم این که لیلی چهرهٔ زیبا نداشت

3 دوش چون پنهان ز مردم می‌شدی مهمان دل دیده گریان شد که او هم خانه تنها نداشت

4 ای معلم هر جفا کان تندخو کرد از تو بود پیش ازین گر داشت خوی بد ولی اینها نداشت

5 شد به اظهار محبت قتل من لازم بر او ورنه تیغ او سر خونریز من قطعا نداشت

6 بر دل ما صد خدنگ آمد ز دستش بی‌دریغ آن چه می‌آید ز دست او دریغ از ما نداشت

7 محتشم دیروز در ره یار را تنها چو دید خواست حرفی گوید از یاری ولی یارا نداشت

عکس نوشته
کامنت
comment