محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

بس که مجنون الفتی با مردم از محتشم کاشانی غزل 122

غزل 122 ام از 972 غزلیات

بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت

1 بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت از جدائی مر دو دست از دامن صحرا نداشت

2 حسن لیلی جلوه گر در چشم مجنون بود و بس ظن مردم این که لیلی چهرهٔ زیبا نداشت

3 دوش چون پنهان ز مردم می‌شدی مهمان دل دیده گریان شد که او هم خانه تنها نداشت

4 ای معلم هر جفا کان تندخو کرد از تو بود پیش ازین گر داشت خوی بد ولی اینها نداشت

5 شد به اظهار محبت قتل من لازم بر او ورنه تیغ او سر خونریز من قطعا نداشت

6 بر دل ما صد خدنگ آمد ز دستش بی‌دریغ آن چه می‌آید ز دست او دریغ از ما نداشت

7 محتشم دیروز در ره یار را تنها چو دید خواست حرفی گوید از یاری ولی یارا نداشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت

شاعر شعر بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت چه کسی است ؟

شاعر شعر بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت محتشم کاشانی می باشد.

شعر بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت چیست ؟

قالب شعر بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت غزل است

مضمون اصلی شعر بس که مجنون الفتی با مردم دنیا نداشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.