-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عید است و نوبهار و جهانرا جوانئی هر مرغ را به وصل گلی شادمانئی
2 همچون هلال عید شدم زار و ناتوان روزی ندیدم از مه خود مهربانئی
3 روزم به در دل گذرد، شب به سوز هجر دور از سعادت تو عجب زندگانئی
4 خلقی به عید، خرم و از نوبهار، خوش ما و فراق یاری و اندوه جانئی
5 شاهی به سوز عشق تو شد روشناس شهر داغ سگان بود ز برای نشانئی