- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه نازست آنکه اندر سرگرفتی به یکباره دل از ما برگرفتی
2 ز چه بیرون به نازی درگرفتم برون ز اندازه نازی برگرفتی
3 ترا گفتم که با من آشتی کن رها کرده رهی دیگر گرفتی
4 دریغ آن دوستی با من به یکبار شدی در جنگ و خشم از سر گرفتی
5 نهادی بر شکر ما شورهٔ سیم پس آنگه لعل در شکر گرفتی
6 مرا در پای غم کشتی و رفتی هوای دیگری در بر گرفتی