رمزی است این که شمع فروزنده می از سعیدا غزل 311

رمزی است این که شمع فروزنده می کند

1 رمزی است این که شمع فروزنده می کند بر حال خویش گریه به ما خنده می کند

2 نازم به فکر شمع و صفای ضمیر او روشن چراغ مردهٔ خود زنده می کند

3 آزاد می کند ز دو کونش نگاه عشق آن را که در محبت خود بنده می کند

4 مانی تصوری [چو تو] خواهد کشد بدل او را خیال عکس تو شرمنده می کند

5 در چشم جود، خرمن طاعت به نیم جو زاهد چرا ذخیرهٔ آینده می کند

6 در دل هوای زلف، سعیدا گرفته جا زان رو خیال های پراکنده می کند

عکس نوشته
کامنت
comment