سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

هست آرام دل، آن را که دلارامی از سلمان ساوجی غزل 78

غزل 78 ام از 897 غزلیات

هست آرام دل، آن را که دلارامی هست

1 هست آرام دل، آن را که دلارامی هست خرم آن دل، که در او، صبری و آرامی هست

2 بر بنا گوشش اگر دانه در بینی باز مشو آشفته، که از غالیه هم دامی هست

3 تو یقین دان، که به جز در دهن تنگ تو نیست هیچ اگر یک سر مو در دو جهان کامی هست

4 ساقی امشب، سر آن جام لبالب دارم کاخر اندوه مرا، نیز سرانجامی هست

5 عود اگر دود کند، بر سر آن، دامن پوش تا ندانند، که در مجلس ما خامی هست

6 حالم، از باد سحر پرس، که در صحبت او جان تیمار مرا، پیش تو پیغامی هست

7 شام هجران تو را، خود سحری نیست پدید صبح امید مرا، همنفس شامی هست

8 به فدای تن و اندام چو گلبرگ تو باد هر کجا، در همه آفاق گل اندامی هست

9 صبر و آرام ز سلمان چه طمع می‌داری تو برآنی که مرا صبری و آرامی هست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هست آرام دل، آن را که دلارامی هست

شاعر شعر هست آرام دل، آن را که دلارامی هست چه کسی است ؟

شاعر شعر هست آرام دل، آن را که دلارامی هست سلمان ساوجی می باشد.

شعر هست آرام دل، آن را که دلارامی هست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر هست آرام دل، آن را که دلارامی هست چیست ؟

قالب شعر هست آرام دل، آن را که دلارامی هست غزل است

مضمون اصلی شعر هست آرام دل، آن را که دلارامی هست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر