- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنامیزد چه دلکش منزل است این نه آب و گل همه جان و دل است این
2 بسی مه بر فلک منزل بریده به عمر خود چنین منزل ندیده
3 تصور کن چو یک شخص این جهان را که باشد همچو چشم این خانه آن را
4 کسی کان شخص را انسان عین است جهان مردمی سلطان حسین است
5 گلش گویی ز مشک چین سرشتند که نامش خانه مشکین نوشتند
6 ز هر لاله به سقف آن نمونه مگر شد لاله زاری باژگونه
7 به دیوارش ز گچ گلها بریده گل کافوری ست از گل دمیده
8 منقش از زر حل هر در او دری از خلد در هر منظر او
9 مروح خانه ای دان از جنانش که باشد حوض کوثر در میانش
10 میان حوض نرگسدان سیمین بود فواره های نرگس آیین
11 ز هر نرگس جهنده آب از آنسان که گاه شادی آب از چشم جانان
12 به گرد حوض جویی پر خم و تاب چو ماری سیمگون پیچان در او آب
13 چو لطف حوض و جوی آب روان دید گه بیرون شدن بر خویش پیچید
14 به سعی شاه شد این خانه آباد چو تاریخ عمارت فرخش باد