-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهتر است از هرچه دهقان در چمن میپرورد آن چه آن نازک بدن در پیرهن میپرورد
2 زان دو زلف و عارضم پیوسته در حیرت کنون بیضهٔ خورشید را زاغ و زغن میپرورد
3 نافه دارد بوئی از زلفت که بهر احترام ایزدش در ناف آهوی ختن میپرورد
4 هست شیرین را درین خمخانه از حسرت دریغ بادهٔ تلخی که بهر کوه کن میپرورد
5 بهرهای از دامنم خار است از آن گل پیرهن گرد خرمن بین که اندر گل سمن میپرورد
6 میدهد از اشگ سرخم آب تیغ خویش را تشنهٔ خون مرا از خون من میپرورد
7 عشق در هر آب و گل حالی دگر دارد از آن محتشم جان میگدازد غیر تن میپرورد