مرا شدن به تماشای از حکیم نزاری قهستانی غزل 117

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

مرا شدن به تماشای یار مصلحت است

1 مرا شدن به تماشای یار مصلحت است ز هر مصالحم این اختیار مصلحت است

2 عقوبتم مکن ای یار مهربان به گناه که یار اگر بکشد حیف یار مصلحت است

3 به باغ رفتن و می خوردن وطرب کردن به موسم گل و فصل بهار مصلحت است

4 ز روی خوب چرا منع می کنند مرا که احتراز ز پرهیزگار مصلحت است

5 گناه نیست به فتوی عشق اگر خوبان رضا دهند به بوس و کنار مصلحت است

6 خوشا شبی که دلم میدهی و می گویی بیار باده که دفع خمار مصلحت است

7 کنار و بوسه و لمس و نظر به مذهب عشق اگر غرض نبود هر چهار مصلحت است

8 به زینهار تو باز آمدم که مجرم را چو توبه باز کند زینهار مصلحت است

9 به یک نظر سخنی بر نمی توانم گفت بیا که با تو به خلوت هزار مصلحت است

10 اگر به خون منت رغبت است و می دانی که بر دلت ننشیند غبار مصلحت است

11 نزاریا شب قدرست قدرشب دریاب که داد بستدن از روزگار مصلحت است

عکس نوشته
کامنت
comment