- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بده می کز فروغش خرقه و دفتر بسوزانم بمستی از سر این سبحه و زنار برخیزم
2 بکش آن سرمه در چشمم که غیر از دوست نشناسم بسازم ساز صلح کل و از پیکار برخیزم
3 زلطف ای شاخ طوبی بر سر من سایه ای افکن که از وجد و شعف از سایه دیوار برخیزم
4 بکن در میکده خاکم که وقت نفخ صور از جا چو گرد از آستان خانه خمار برخیزم
5 به دوزخ چون بری آشفته را با مهر حیدر بر که با دامان پرگل چون خلیل از نار برخیزم