عبید زاکانی

عبید زاکانی

عبید زاکانی
عبید زاکانی

گوئی آن یار که هر دو ز غمش از عبید زاکانی غزل 77

غزل 77 ام از 280 غزلیات

گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم

1 گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم با خبر نیست که مادر غم او بی‌خبریم

2 از خیال سر زلفش سر ما پرسود است این خیالست که ما از سر او درگذریم

3 با قد و زلف درازش نظری می‌بازیم تا نگویند که ما مردم کوته نظریم

4 دل فکنده است در این آتش سودا ما را وه که از دست دل خویش چه خونین جگریم

5 عشق رنجیست که تدبیر نمیدانیمش وصل گنجیست که ما ره به سرش می‌نبریم

6 جان ما وعدهٔ وصلست نه این روح مجاز تو مپندار که ما زنده بدین مختصریم

7 آه و فریاد که از دست بشد کار عبید یار آن نیست که گوید غم کارش بخوریم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم

شاعر شعر گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم چه کسی است ؟

شاعر شعر گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم عبید زاکانی می باشد.

شعر گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم چیست ؟

قالب شعر گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم غزل است

مضمون اصلی شعر گوئی آن یار که هر دو ز غمش خسته‌تریم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر