دگر شب شد که تا جانم بسوزد از فایز بیتی‌ 116

دگر شب شد که تا جانم بسوزد

1 دگر شب شد که تا جانم بسوزد گریبان تا به دامانم بسوزد

2 برای خاطر دلدار فایز همی ترسم که ایمانم بسوزد

عکس نوشته
کامنت
comment