عجب که دولت من بی‌بقائیی از محتشم کاشانی غزل 228

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

عجب که دولت من بی‌بقائیی نکند

1 عجب که دولت من بی‌بقائیی نکند بهانه جوی من از من جداییی نکند

2 ز دادخواه پرست آن گذر عجب کامروز برون نیاید و تیغ آزماییی نکند

3 چه دلخوشی بودم زان مسیح دم که مرا هلاک بیند و معجز نماییی نکند

4 برش ادا نکنم مدعای خود هرگز که مدعی ز حسد بد اداییی نکند

5 زمان وصل حبیب از پی هلاک رقیب خوش است عمر اگر بی وفائیی نکند

6 نشان دهم به سگش غایبانه مردم را که با رقیب به سهو آشنائیی نکند

7 چنین که گشته ز می ذوق بخش ساقی دور عجب که محتشم از وی گداییی نکند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر