منور است به روی تو از امیرعلیشیر نوایی غزل 214

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

منور است به روی تو دیده جانم

1 منور است به روی تو دیده جانم معطر است به بوی تو کنج احزانم

2 ازان زمان که ترا یار خویش دانستم به یاریت که دگر خویشرا نمیدانم

3 صبا مساز پریشان شکنج طره یار که از تخیل آن دل شود پریشانم

4 چسان برون روم از دیر ای مسلمانان که حرف مغبچگان گشته نقد ایمانم

5 مبین به میکده ام مست و آستین افشان که آتسین به کریمان عالم افشانم

6 جنون و بیخودی عشق عالمی دگرست به عقل یافتن آن نباشد امکانم

7 کجاست گردش ساغر درون میخانه که من به گردش این کارخانه حیرانم

8 حدیث توبه و تقوی ز من مجو ای شیخ چگونه دعوی کاری کنم که نتوانم

9 مجو به خانقه زاهدانم ای فانی که من به دیر فنا خاک پای رندانم

عکس نوشته
کامنت
comment