-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شربتی در دو لعل جانان است که خیالش مفرح جان است
2 از پی قتل مردم دانا تیغ در دست طفل نادان است
3 میتوان یافتن ز زخم دلم کاین جراحت نه کار پیکان است
4 قتلگاهی است کوی او کان جا زخم بیداد و تیغ پنهان است
5 دلم از نالهٔ شعله در خرمن چشمم از گریه خانه ویران است
6 سر زلفی چگونه گردد جمع که از آن مجمعی پریشان است
7 چشم امید هر مسلمانی پی آن چشم نامسلمان است
8 گر تو درمان درد عشاقی درد الحق که عین درمان است
9 منع زاری مکن فروغی را که گلت را هزار دستان است