- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از روی نو خط تو دل زار من شکفت چون نشکفد که سبزه دمید و چمن شکفت
2 برداشت زلف را زبناگوش او نسیم در باغ آروزی دل یاسمن شکفت
3 بی او دلش زغنچه پر از خون حسرت است از خندهٔ گل ارچه چمن را دهن شکفت
4 فانوس سان زپهلوی یادش که در دل است گلهای نور باطنم از پیرهن شکفت
5 جویا گل همیشه بهار است تا به حشر هر دل کز آبیاری فکر سخن شکفت
6 جویا غنیمت است، تو هم دلشکفته باش! کامد بهار و غنچه دمید و چمن شکفت