-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جای آنست که شاهان ز تو شرمنده شوند سلطنت را بگذارند و ترا بنده شوند
2 گر بخاک قدمت سجده میسر گرد سر فرازان جهان جمله سر افگنده شوند
3 بر سر خاک شهیدان اگر افتد گذرت کشته و مرده، همه از قدمت زنده شوند
4 جمع خوبان همه چون کوکب و خورشید تویی تو برون آی، که این جمله پراگنده شوند
5 هیچ ذوقی به ازین نیست که: از غایت شوق چشم من گرید و لبهای تو در خنده شوند
6 گر تو آن طلعت فرخ بنمایی روزی تیره روزان همه با طالع فرخنده شوند
7 اگر اینست، هلالی، شرف پایه عشق همه کس طالب این دولت پاینده شوند