جامی

جامی

جامی
جامی

حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد از جامی غزل 138

غزل 138 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد

1 حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد چشم دارد که بر این سینه صد چاک افتد

2 دوز چاک دلم از تیرگه صیاد مباد که تو را زآتش آن شعله به فتراک افتد

3 تیرت آمد به هدف من ز هدف مدور هننز غصه به حصه عاشق که نه چالاک افتد

4 مثل تو زیر فلک چون طلبم چون دانم کین صدف را نه چو تو یک گهر پاک افتد

5 همچو می می خوریم خون و نمی داری باک کس مبادا که حریف چو تو بی باک افتد

6 بر سر سبزه و گل گشت چمن کن که مباد سایه سرو قدت بر خس و خاشاک افتد

7 جامی از زهر جداییت فتاده به هلاک وای جان وی اگر کار به تریاک افتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد

شاعر شعر حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد چه کسی است ؟

شاعر شعر حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد جامی می باشد.

شعر حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد چیست ؟

قالب شعر حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد غزل است

مضمون اصلی شعر حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی