دردی است در این از اوحدالدین کرمانی رباعی 37

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

دردی است در این دلم که درمانش نیست

1 دردی است در این دلم که درمانش نیست زاین درد نمرد دل مگر جانش نیست

2 یا رب تو به فضل خویش جایی برسان سررشتهٔ این غصّه که پایانش نیست

عکس نوشته
کامنت
comment