- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست
2 در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست
3 من رفته از میانه و او در کنار من با آن نگار عیش بدینسانم آرزوست
4 جانا، ز آرزوی تو جانم به لب رسید بنمای رخ، که قوت دل و جانم آرزوست
5 گر بوسهای از آن لب شیرین طلب کنم طیره مشو، که چشمهٔ حیوانم آرزوست
6 یک بار بوسهای ز لب تو ربودهام یک بار دیگر آن شکرستانم آرزوست
7 ور لحظهای به کوی تو ناگاه بگذرم عیبم مکن، که روضهٔ رضوانم آرزوست
8 وز روی آن که رونق خوبان ز روی توست دایم نظارهٔ رخ خوبانم آرزوست
9 بر بوی آن که بوی تو دارد نسیم گل پیوسته بوی باغ و گلستانم آرزوست
10 سودای تو خوش است و وصال تو خوشتر است خوشتر ازین و آن چه بود؟ آنم آرزوست
11 ایمان و کفر من همه رخسار و زلف توست در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست
12 درد دل عراقی و درمان من تویی از درد بس ملولم و درمانم آرزوست