- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بار بسیارست و راه دور در پیش، ای جوان این زمان از محنت پیری بیندیش، ای جوان
2 کیش بر بستی که نفس دیگری قربان کنی نفس خود قربان کن و بر گرد ازین کیش، ای جوان
3 خویش را بیگانه کردن نیست نیکو، بعد ازین جهد آن کن تا کنی بیگانه را خویش، ای جوان
4 گر همی خواهی که باشی پیر عهد دیگری خاطر پیران عهد خود مکن ریش، ای جوان
5 کامرانی کردهای، از روز ناکامی منال نوش کم خور، تا نباید خوردنت نیش، ای جوان
6 چون زبردستان نکن با زیردستان بد، که زود گرگ موذی را بسوزد کشتن میش، ای جوان
7 در دو گیتی محتشم کس را مدان، جز کردگار کین دگرها جمله درویشند، درویش، ای جوان
8 پیشبینان پساندیش از ملامت فارغند گر پس اندیشیست، اینک گفتم از پیش، ای جوان
9 مگذر از فرمان خالق، رحم کن برخلق او کاوحدی چیزی نمیدانست زین بیش، ای جوان