- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خطی ست بر گل رویت ز مشک تر مسطور که باد آفت چشم بد از جمال تو دور
2 به ملک حسن سلیمان تویی و لب خاتم به گرد خاتم تو صف کشیده مشکین مور
3 خمار چشم تو دارم ز جام لعل لبت به یک دو جرعه ببخشای بر من مخمور
4 تو در میان و برای تو هر شبی گردان فلک به گرد زمین با هزار مشعل نور
5 مجوی شیوه رندان ز شیخ شهر که نیست ز ذوق دردکشان بهره مند مست غرور
6 حریم میکده خوش مامنی ست کو رضوان که خاکروبی این در کند به گیسوی حور
7 به دور عاطفت شاه می کشد جامی ز جام ساقی بزم صفا شراب طهور
8 سپهر مرتبه سلطان ابوسعید که شد سرای ملک ز معمار عدل او معمور
9 صدای نوبت جاه و جلال او بادا درین مقرنس زنگار خورد تا دم صور