عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ایم از جامی غزل 634

عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ایم

1 عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ایم پیوند با تو کرده و از خود گسسته ایم

2 زهاد و خلد نسیه و اوباش و عیش نقد ما خود به دولت غمت از هر دو رسته ایم

3 ما را چو در حریم وصال تو راه نیست دل پر امید بر سر راهت نشسته ایم

4 با خود خیال آرزویی بسته هر کسی ما دیده از دو عالم و دل در تو بسته ایم

5 بس خسته خاطریم ز بیداد تو ولی هرگز دلت به تیغ شکایت نخسته ایم

6 چون صوفیان که نکته توحید بشنوند هر جا گذشته ذکر تو از جای جسته ایم

7 گفتم شکسته ای دل جامی به عشوه گفت آخر چه شد نه جام مرصع شکسته ایم

عکس نوشته
کامنت
comment