آن باغ داغ پررر آذر طبیعتم از عرفی شیرازی قطعه 4

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

آن باغ داغ پررر آذر طبیعتم

1 آن باغ داغ پررر آذر طبیعتم کش برگ و بر ز اخگر و طیرش سمندر است

2 آن روضه ام که هر شجرش راکه باغبان آبش ز خون دل ندهد خشک و بی بر است

3 آن پای تا بسر همه زخم و جراحتم کورا بخواب عافیت ، الماس بستر است

4 آن خسته ام که در تب صفر او جوش خون فصادش ، آتش جگر و شعله نشتر است

5 آن هدهدم که در چمن لاله زار عشق تاجش ز شعله شجر طوربرسر است

6 آن تیغ آب داده ز هر ملامتم کش پای تاسر از اثر زخم جوهر است

7 آن شعله دوست هیزم خشکم که خاک وی صندل فروش ناصیه عودوعنبر است

8 آن کشتیم که بر زبر بحر شعله موج آشوبگاه موجه طوفانش معبر است

9 آن بحر جوهری طلب و تشنه دوستم کش برق موج و آبله سینه گوهر است

10 آن کشته ام که در دهن زخم های او قناد خانه های لبالب ز شکر است

11 آن عالمم کش از زبر عرش تاثری اشیا بدون صورت نوعی ، مصور است

12 آن ره نوردوادی بیت المقدسم کوراصدای عطسه جبریل رهبر است

13 کوته کنم عبارت و معنی کنم دراز آن بلبلم که نغمه زن باغ حیدر است

عکس نوشته
کامنت
comment