- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن باغ داغ پررر آذر طبیعتم کش برگ و بر ز اخگر و طیرش سمندر است
2 آن روضه ام که هر شجرش راکه باغبان آبش ز خون دل ندهد خشک و بی بر است
3 آن پای تا بسر همه زخم و جراحتم کورا بخواب عافیت ، الماس بستر است
4 آن خسته ام که در تب صفر او جوش خون فصادش ، آتش جگر و شعله نشتر است
5 آن هدهدم که در چمن لاله زار عشق تاجش ز شعله شجر طوربرسر است
6 آن تیغ آب داده ز هر ملامتم کش پای تاسر از اثر زخم جوهر است
7 آن شعله دوست هیزم خشکم که خاک وی صندل فروش ناصیه عودوعنبر است
8 آن کشتیم که بر زبر بحر شعله موج آشوبگاه موجه طوفانش معبر است
9 آن بحر جوهری طلب و تشنه دوستم کش برق موج و آبله سینه گوهر است
10 آن کشته ام که در دهن زخم های او قناد خانه های لبالب ز شکر است
11 آن عالمم کش از زبر عرش تاثری اشیا بدون صورت نوعی ، مصور است
12 آن ره نوردوادی بیت المقدسم کوراصدای عطسه جبریل رهبر است
13 کوته کنم عبارت و معنی کنم دراز آن بلبلم که نغمه زن باغ حیدر است