- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بوی گلم دماغ بگرفت زان روی دلم به باغ بگرفت
2 خشکست دماغ من ز سودا بی یار ز باغ و راغ بگرفت
3 در ظلمت هجرتم گرفتار وصل تو شبی چراغ بگرفت
4 عشق تو چو بر دلم فزون شد حسن تو چنین به داغ بگرفت
5 چون بوی گل از چمن برون شد سرتاسر باغ و راغ بگرفت
6 دانی به جهان که سینه ی جان از دست فراق داغ بگرفت