آن سرو ناز کیست نهاده کلاه کژ از جامی غزل 179

آن سرو ناز کیست نهاده کلاه کژ

1 آن سرو ناز کیست نهاده کلاه کژ مستی‌ست گوییا که نهد پا به راه کژ

2 چون تازه شاخ گل که تمایل کند ز باد گاه از خواص باده شود راست گاه کژ

3 حرفی‌ست بر لطافت صنع دبیر دال بر لوح عارضش سر زلف سیاه کژ

4 افتم خمیده پشت به راهش که دور نیست در پای سرو راست که خیزد گیاه کژ

5 خواهی شکار صید مراد آه کش دلا کمتر فتد ز صوب غرض تیر آه کژ

6 خوش خاطرم ز دوست به افسانه وصال خواه آن فسانه راست بود زو و خواه کژ

7 جامی به چاه جاه مشو سرنگون فرو بس مرد راست کو شود از میل جاه کژ

عکس نوشته
کامنت
comment