- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ببحر هست مطلق تا شدم غرق میان ما و دریا نیست خود فرق
2 چو من رند و خراباتی و مستم چه کار آید مرا سالوسی و زرق
3 شدم محو فنا از تاب حسنت چو لامع شد مه روی تو چون برق
4 جمالت آفتاب بی زوالست که پیدا نیست او را غرب تا شرق
5 ز هر قیدی اسیری گشت آزاد بدریای فنا زان دم که شد غرق