1 آن دم که نبود بود من بودم و تو سرمایهٔ عشق و سود من بودم و تو
2 امروز و دی از دیری و زودی است و چون نه دیر بد و نه زود من بودم و تو.
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای شمع بخیره چند بر خود خندی تو سوز دل مرا کجا مانندی؟
2 فرق است میان سوز کز جان خیزد تا آنچه به ریسمانش بر خود بندی.
1 شمع ار چه من داغ جدایی دارد با گریه و سوز آشنایی دارد
2 سر رشتهٔ شمع به که سر رشتهٔ من کان رشته سری به روشنایی دارد
1 گر دولت درد دین ترا دست دهد یا باد ارادت و طلب بر تو جهد
2 یا موی کشان ترا بر شیخ برد یا او به دو اسبه روی سوی تو نهد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به