- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عجب نبود بگلشن جا اگر فصل خزان دارم کنون نه رشک بر گلچین، نه باک از باغبان دارم
2 ز پی شادی و غم دارد غم و شادی چرا خود را ز غم غمگین نمایم یا ز شادی شادمان دارم
3 حدیث عشق من افسانه شد در شهر و میباید ز شرم عاشقی پیش تو درد دل نهان دارم
4 چه باکم از گرفتاری که صیادم درین گلشن قفس بر شاخی آویزد که در وی آشیان دارم
5 ندارم غیر بادی در کف و خاری بپا باری باین خوش کرده ام خاطر که جادر گلستان دارم
6 غم جان جهانم فارغ از جان و جهان دارد تو پنداری که من اندیشه ی جان یا جهان دارم
7 نشاط از بیم دشمن تا بکی گیری کنار از ما که باشد کو نداند با تو رازی در میان دارم